دانلود از اینجا- پروانه و کتاب سخنگو
روزی پروانه و مادرش در خانه تنها بودند. برادر پروانه به مکتب و پدرش به کار رفته بود. مادر پروانه هم برای معاینه باید به شفاخانه میرفت. او نباید پروانه را با خود میبرد چون معمولا پیش داکترها کسانی میروند که به درمان ضرورت دارند. به همین خاطر پروانه باید در خانه میماند.
مادر به پروانه گفت: پروانه جان، تو حالا شش سالهای. بزرگ شدهای. میتوانی در خانه باشی تا من به شفاخانه بروم و زود برگردم؟
پروانه وقتی شنید که بزرگ شده، خوشحال شد اما فکر اینکه در خانه تنها بماند، کمی او را ترساند.
به آرامی پرسید: تنها بمانم؟ میترسم.
[download id=”686″]
این پست دارای 3 نظر است
شما دوستانی که در ترتیب و تنظیم برنامه های گهواره نقش دارید به واقعیت که خدمت بزرکی به اطفال اینده افغانستان انجام داده اید.
بی نهایت متشکرم. اطفال نیازمند مطالعه این گونه کتاب ها اند، به گروه کاری تان آرزوی موفقیت هر چه بیشتر می کنم. شاید راه اندازی مسابقات نقاشی و اجرای بعضی نمایش ها توسط اطفال خصوصا تیاتر بیشتر بر استعداد آنها تاثیر گذار است. تشکر که با زحمات بسیار به اطفال افغان کمک ک می کنید.
ممنونتان. ما برنامههای فراوانی برای کودکان داریم. متاسفانه در تامین هزینهٔ این برنامه ها تنهاییم.