سالخوردگان دهکده برای نسل نو چیزهای زیادی به ارث میگذاشتند: کوههای خشکِ سنگی، خانههای کاهگلی، مزرعههای گندم، یک دشت خشک و خالی ولی پهناور، رمههای بز و گوسفند، جویبار و البته یک آفت ناشناخته که جزوی از رازهای دهکده شدهبود.
هیچکس، هیچچیزی در مورد این رازِ نمیدانست.
این راز از سالها پیش تا حالا ذهن بسیاری را به خود درگیر کرده بود؛ ولی هیچکس نمیتوانست حقیقت آن را بفهمد.
نسلهای قدیمی مثل یک امانتِ شوم آنرا به نسل نو منتقل میکردند؛ اما کسی نمینتوانست این راز را کشف کند.
نه نسلهای قدیمی که سهراب هیچکدام از آنها را ندیده بود. نه مادر کلان و پدرکلان، نه مادر و پدر و نه سهراب که حالا نوبت فرزندانش بود.
حالا این راز جادویی دیگر یک بخش انکارناپذیر دهکده شده بود. این آفتِ ناشناختهی دهکده چیزی نبود جز: مرگِ کودکان…
این پست دارای 12 نظر است
سلام به شما خوبان و علم دوست…
یکایک تان افتخار ما هستید .
خوشی و سلامتی تانرا از خداوند بزرگ برای همیشه میخواهم و موفقیت تان آرزوی همیشگی ما است
بهروز باشد ❤
Pingback: داستان «کاکا مراد»؛ الگوی رفتاری برای کودکان افغان – دری نیوز
چه کار زیبا و شگفتی! دست شما درد نکند دوستان گهواره. خسته نباشی ذبیح مهدی عزیز!
تشکر وفایی گرامی
Pingback: کاکامراد: قهرمانی که سلاحش مهربانی بود | سلما شریفی | مجله نبشت
تشکر، متن و رسامیها قشنگ بود.
یک کتاب خیلی خوب برای شاگردان دوره ابتدایی است.
درود بر شما مهرباننان.
کار خیلی عالی و قشنگی بود.
ممنون که مینویسید و این همه زحمت میکشید!
خيلى يك ابتكار خوبى را انجام داديد. خوشحال شدم كه داستان كاكا مرا را مجله ميخوانم
تشکر از شما.
Pingback: کاکا مراد – Npress
ذبیح مهدی و گروه گهواره در روزگاری که دانش و خرد آواره شده اند، کار ارزشمندی برای نسل نو افغانستانی میکنند.
تشکر از تک تک تان
کار تان قابل قدر است!
از تک تک شما عزیزان فرهنگی و نویسنده کتاب، ویراستار نامی ما، و گروه گهواره جهانی سپاس!