کرموگک

کرموگک

مهرداد این کتاب را خیلی ‌خیلی دوست داشت اما پس از این که آن را چند‌بار خواند و نقاشی‌هایش را تماشا  کرد، آن را گوشه‌ای گذاشت و مشغول کتاب‌های جدیدش شد. کرموگک داخلِ ورق‌های کتاب فراموش شده رفت؛ اما ناگهان کتاب تکان خورد. کرموگک ترسید و نمی‌دانست چه‌کار کند.

صفحه‌ی فیسبوک گهواره

مهرداد کتاب را ورق ‌زد و ناگهان چشمش به کرمک افتاد. اول تعجب کرد ولی خیلی زود تصمیم گرفت که با کرموگک گپ بزند:

  • کرمکِ سبز، تو اینجه چی می‌کنی؟

کرموگک دست‌وپاچه شد و گفت:

  • می‌خایم گرم شوم. داخل کتاب خوب‌اس، گرم‌اس…

صفحه‌ی اینستاگرام گهواره

دیدگاه‌ها:

این پست دارای 2 نظر است

  1. مارینا احمدیار

    واقعن داستان آموزنده و عالی
    نه‌تنها برای کودکان بل برای همه گروه‌های سنی آموزنده است.
    این‌طور داستان‌ها می‌تواند ذهن کودکان و نسل نو را از طرف جنگ و کشتار به طرف تحصیل و کتاب بکشاند و سبب آبادی، صلح و امنیت در کشور و جامعه شود.

    1. فرحناز صفا

      خیلی ممنون تان بانو احمدیار

دیدگاهتان را بنویسید