شمعدانی | احسان‌الله فرزان

شمعدانی

در یک شهر بزرگ، در طبقه‌ی سوم یک آپارتمان آبی‌رنگ واقع در یک کوچه‌ی عریض، دختری زندگی میکرد؛ قدش نه کوتاه بود و نه بلند. موهای قهوه‌ای‌اش در فصل تابستان به زرد مایل می‌شد و در خزان به سرخ. شاید کمی کم‌جان بود، اما آن‌چنان لاغر هم نبود. صورت گرد و چشمان میشی داشت. او به کتاب‌‌خواندن، موسیقی‌شنیدن، تماشا‌کردن فیلم، نقاشی‌کشیدن، توپ‌بازی و پختن کلچه‌های چاکلیتی علاقه‌ی زیادی داشت. او هنگام تنهایی بازی‌ای را که بیشتر از همه دوست داشت انجام دهد، پیدا کردن شکل‌های آشنا در ابرهای آسمان بود. گاهی ابر به یک حلزون بزرگ می‌ماند و گاهی به یک زرافه؛ گاهی شبیه یک همبرگر بود و گاهی شبیه آیسکریمی که درون قیفش در حال آب‌شدن است….

دیدگاه‌ها:

این پست دارای یک نظر است

  1. ابوذر

    چطور دانلود کنم

دیدگاهتان را بنویسید